سالگرد آشنایی

ساخت وبلاگ

پارسال روز قبل از تاسوعا بود که امید بهم پیام داد و استارت آشناییمون خورد .پارسال فکرشو نمیکردم که سال بعد یه خانم متاهل باشم و کلا زندگیم از این رو به اون رو شده باشه.تصورم این بود که مثلا ده سال دیگه ازدواج میکنم .آدم از بازیای روزگار خبر نداره.

امروز به همین مناسبت امید اومد سر کار دنبالم ،رفتیم ناهار خوردیم و بعدش رفتیم آب بازی بسی خوش گذشت ،تایمش کم بود چون باید هر دومون میرفتیم سر کار بعدش .

همیشه وقتی داره میرسونتم دلم میخواد گریه کنم .آیا پارسال فکر میکردم که تا این حد به کسی علاقه مند بشم که بخوام از ندیدنش گریه کنم؟ نه

.

.

پ.ن: دوستای عزیزم اگه گاهی کامنتاتون تایید نمیشه چون میخوام جلوی چشمم باشن و باز بخونمشون و گمشون نکنم .بوس بهتون

+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۰۴ ساعت 16:44 توسط sweetheart  | 

زندگی یک دختر...
ما را در سایت زندگی یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sweetheart-na بازدید : 95 تاريخ : شنبه 7 مرداد 1402 ساعت: 18:30